skip to main | skip to sidebar
اگر پاسبانی که در تاریکی سوت می‌کشد، پسر ِ من بود

۶ آذر ۱۳۸۹

دشمن مردم




روایت ِ حسین به زمان ۹/۰۶/۱۳۸۹ در مثلن: از قاب عکس قدیمی, رسم ِ خط, نانوایی
پیام جدیدتر پیام قدیمی تر صفحهٔ اصلی
ایلعازر، از اهالی بیت عنیا، تنها برای بهار این سطرها را سیاه می‌کرد. اکنون که تابستان رسیده است، حیات دوباره‌ی ایلعازر به «انتظار» پیش می‌رود؛ اما به‌یقین این آخرین ِ نوشته‌ها خواهد بود.
بیست و هشت جولای

سرزمین پریشان

به خانه برمی‌گردیم

فرودگاه بین‌المللی امام







Add to Google

مثلن:

  • آرماگدون (72)
  • آواز طولانی جنوب (20)
  • ابراهیم (62)
  • از قاب عکس قدیمی (33)
  • اندوه لواسانات و حومه (91)
  • دیدن‌ها (10)
  • رسم ِ خط (88)
  • روایت ِ لوقا (151)
  • روزنامه‌ی مغموم (65)
  • سونات (16)
  • شدن (6)
  • شنیدن‌ها (10)
  • فغانی (107)
  • کام (18)
  • کرامات (51)
  • گفتن‌ها (10)
  • نانوایی (8)
  • نوشتن‌ها (10)
  • یونس و ماهی (68)

بايگانی وبلاگ

  • ◄  2014 (1)
    • ◄  ژوئیهٔ (1)
  • ◄  2013 (2)
    • ◄  ژوئن (1)
    • ◄  مهٔ (1)
  • ◄  2012 (3)
    • ◄  ژوئن (2)
    • ◄  مهٔ (1)
  • ◄  2011 (2)
    • ◄  فوریهٔ (1)
    • ◄  ژانویهٔ (1)
  • ▼  2010 (224)
    • ◄  دسامبر (3)
    • ▼  نوامبر (14)
      • به‌سلامتی اون درختی که نگران باغبونشه
      • «صبح‌شو»
      • سرگرمی‌های آموزشی
      • دشمن مردم
      • در زلال فرودگاه امام
      • تقدیم به حسین نوروزی و بانو
      • انگار این قصه فقط با تردید چاقو تموم می‌شه
      • ویرجینیا وولف و دیگران به سعی پاسبان
      • با هر بدرقه کوچک‌تر می‌شویم
      • ارسال‌المثل
      • حقیقت از آن‌چه در نوشته‌ها می‌خوانید تلخ‌تر است
      • فرودگاه به کفر می‌ماند، به ظلم نه!
      • بلوری‌ شدم
      • گاهی از آسمان جدا شو
    • ◄  اکتبر (6)
    • ◄  سپتامبر (4)
    • ◄  اوت (4)
    • ◄  ژوئیهٔ (14)
    • ◄  ژوئن (7)
    • ◄  مهٔ (14)
    • ◄  آوریل (42)
    • ◄  مارس (93)
    • ◄  فوریهٔ (18)
    • ◄  ژانویهٔ (5)
  • ◄  2009 (87)
    • ◄  دسامبر (31)
    • ◄  اکتبر (20)
    • ◄  سپتامبر (1)
    • ◄  ژوئیهٔ (1)
    • ◄  ژوئن (3)
    • ◄  مهٔ (26)
    • ◄  آوریل (5)

پی‌گرد