skip to main
|
skip to sidebar
۲ خرداد ۱۳۸۹
اردیبهشت خود را چگونه گذراندیم
ابر شد، بارید، ابر رفت، باریدیم.
یک مورچه هم برای خودش متصّل از کوه فوجی بالا میرفت.
:(
خدایا
یعنی ما دوباره روزی دونطقهدی
میشویم؟
۲۶ اردیبهشت ۱۳۸۹
عکسها افسردهاند اسماعیل
فقط عکسهای کاغذی رو دوست دارم؛ باهات پیر میشن، زرد میشن، میشکنن...
+
* عنوان نوشته، سطری از شعر «اسماعیل» براهنی
حسین نوروزی
در بعضی از جوامع بشری، همیشه قرار میشود یکی برود و دیگری پس از دوماه به او بپیوندد؛ غالباً عاقبت شخص دوم، وبلاگنویسی و سیگار است.
فکر کن اینا هم نبودن
دو جور عاقبت ِ تلخ داریم؛ جور دومش اینه که با خاطرهی چندتا عکس سیاه و سفید دق میکنی...
ایّوب
اینجور نمیمونه؛ بدتر میشه.
غزلی در نتوانستن
ای کاش آدمی
وطنش را
همچون بنفشهها
میشد با خود ببرد
و جای دیگری
سگمرگ شود...
۲۱ اردیبهشت ۱۳۸۹
عزیزم
چرا ما نمیتونیم مثل آدم با هم دعوا کنیم؟
۲۰ اردیبهشت ۱۳۸۹
روزگار - دو
اندکی صبر؛ دهان سرویس است.
چشمهایش - چهار
هنوز چندتا گریه به این بهار بدهکاریم...
تهران ِ سرد
اینجا شیشماه از سال محرمه، الباقی صفر.
۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۹
إِذَا زُلْزِلَتِ الأَرْضُ زِلْزَالَهَا
من اگه خدا بودم، سفرهای بیش از یکروز رو هم جزو گناهان کبیره مینوشتم...
قرار است به کجا برگردی؟
این شهر به مجسمهی آدمهاش هم رحم نمیکند...
روزگار
به حال خود گریه کنید، پیش از آنکه به حال شما گریه کنند.
*
پستهای جدیدتر
پستهای قدیمیتر
صفحهٔ اصلی
اشتراک در:
پستها (Atom)
ایلعازر، از اهالی بیت عنیا، تنها برای بهار این سطرها را سیاه میکرد. اکنون که تابستان رسیده است، حیات دوبارهی ایلعازر به «انتظار» پیش میرود؛ اما بهیقین این آخرین ِ نوشتهها خواهد بود.
بیست و هشت جولای
سرزمین پریشان
به خانه برمیگردیم
فرودگاه بینالمللی امام
آمار
مثلن:
آرماگدون
(72)
آواز طولانی جنوب
(20)
ابراهیم
(62)
از قاب عکس قدیمی
(33)
اندوه لواسانات و حومه
(91)
دیدنها
(10)
رسم ِ خط
(88)
روایت ِ لوقا
(151)
روزنامهی مغموم
(65)
سونات
(16)
شدن
(6)
شنیدنها
(10)
فغانی
(107)
کام
(18)
کرامات
(51)
گفتنها
(10)
نانوایی
(8)
نوشتنها
(10)
یونس و ماهی
(68)
بايگانی وبلاگ
◄
2014
(1)
◄
ژوئیهٔ
(1)
◄
2013
(2)
◄
ژوئن
(1)
◄
مهٔ
(1)
◄
2012
(3)
◄
ژوئن
(2)
◄
مهٔ
(1)
◄
2011
(2)
◄
فوریهٔ
(1)
◄
ژانویهٔ
(1)
▼
2010
(224)
◄
دسامبر
(3)
◄
نوامبر
(14)
◄
اکتبر
(6)
◄
سپتامبر
(4)
◄
اوت
(4)
◄
ژوئیهٔ
(14)
◄
ژوئن
(7)
▼
مهٔ
(14)
اردیبهشت خود را چگونه گذراندیم
:(
عکسها افسردهاند اسماعیل
حسین نوروزی
فکر کن اینا هم نبودن
ایّوب
غزلی در نتوانستن
عزیزم
روزگار - دو
چشمهایش - چهار
تهران ِ سرد
إِذَا زُلْزِلَتِ الأَرْضُ زِلْزَالَهَا
قرار است به کجا برگردی؟
روزگار
◄
آوریل
(42)
◄
مارس
(93)
◄
فوریهٔ
(18)
◄
ژانویهٔ
(5)
◄
2009
(87)
◄
دسامبر
(31)
◄
اکتبر
(20)
◄
سپتامبر
(1)
◄
ژوئیهٔ
(1)
◄
ژوئن
(3)
◄
مهٔ
(26)
◄
آوریل
(5)
پیگرد