اونجاش که فریاد میزنه «وقتی دلگیری و تنها... غربت تمام دنیا.... » دیگه انگار تا تهاش فقط میخونه «وقتی دلگیری و تنها... وقتی دلگیری و تنها... وقتی دلگیری و تنها...»
ایلعازر، از اهالی بیت عنیا، تنها برای بهار این سطرها را سیاه میکرد. اکنون که تابستان رسیده است، حیات دوبارهی ایلعازر به «انتظار» پیش میرود؛ اما بهیقین این آخرین ِ نوشتهها خواهد بود.