skip to main
|
skip to sidebar
۱ دی ۱۳۸۸
روزی هزار کار برآری به یک نظر
از خودت میپرسی «از کی نگفته بودم سلام به روی ماهت، به چشمای سیاهت؟»
پیام جدیدتر
پیام قدیمی تر
صفحهٔ اصلی
ایلعازر، از اهالی بیت عنیا، تنها برای بهار این سطرها را سیاه میکرد. اکنون که تابستان رسیده است، حیات دوبارهی ایلعازر به «انتظار» پیش میرود؛ اما بهیقین این آخرین ِ نوشتهها خواهد بود.
بیست و هشت جولای
سرزمین پریشان
به خانه برمیگردیم
فرودگاه بینالمللی امام
آمار
مثلن:
آرماگدون
(72)
آواز طولانی جنوب
(20)
ابراهیم
(62)
از قاب عکس قدیمی
(33)
اندوه لواسانات و حومه
(91)
دیدنها
(10)
رسم ِ خط
(88)
روایت ِ لوقا
(151)
روزنامهی مغموم
(65)
سونات
(16)
شدن
(6)
شنیدنها
(10)
فغانی
(107)
کام
(18)
کرامات
(51)
گفتنها
(10)
نانوایی
(8)
نوشتنها
(10)
یونس و ماهی
(68)
بايگانی وبلاگ
◄
2014
(1)
◄
ژوئیهٔ
(1)
◄
2013
(2)
◄
ژوئن
(1)
◄
مهٔ
(1)
◄
2012
(3)
◄
ژوئن
(2)
◄
مهٔ
(1)
◄
2011
(2)
◄
فوریهٔ
(1)
◄
ژانویهٔ
(1)
◄
2010
(224)
◄
دسامبر
(3)
◄
نوامبر
(14)
◄
اکتبر
(6)
◄
سپتامبر
(4)
◄
اوت
(4)
◄
ژوئیهٔ
(14)
◄
ژوئن
(7)
◄
مهٔ
(14)
◄
آوریل
(42)
◄
مارس
(93)
◄
فوریهٔ
(18)
◄
ژانویهٔ
(5)
▼
2009
(87)
▼
دسامبر
(31)
اینجا تهران
چشمهایش - سه
کس در همهآفاق به دلتنگی من نیست
چشمهایش - دو
آخر همین امسال
از قاب عکس قدیمی
یکدم بگذر بر من وُ بگذار بمیرم
رسانه، شمایید
آدمها و سیگارها
ملول
روزی هزار کار برآری به یک نظر
دیدنها از تو - ده
دیدنها از تو – نُه
دیدنها از تو - هشت
دیدنها از تو - هفت
دیدنها از تو - شش
دیدنها از تو - پنج
دیدنها از تو - چهار
دیدنها از تو - سه
دیدنها از تو - دو
دیدنها از تو - یک
شنیدنها از تو – ده
شنیدنها از تو – نُه
شنیدنها از تو – هشت
شنیدنها از تو – هفت
شنیدنها از تو – شش
شنیدنها از تو – پنج
شنیدنها از تو – چهار
شنیدنها از تو – سه
شنیدنها از تو – دو
شنیدنها از تو - یک
◄
اکتبر
(20)
◄
سپتامبر
(1)
◄
ژوئیهٔ
(1)
◄
ژوئن
(3)
◄
مهٔ
(26)
◄
آوریل
(5)
پیگرد