وقتی که اینجا را میخوانی، سرماخوردگی ِ بهاری رفته است، و فکر میکنی که دوری، چه چیز بدی است خدایا. و ناگهان نزدیک میشوی.. دنیا، جای کرامات ِ ساده است.
ایلعازر، از اهالی بیت عنیا، تنها برای بهار این سطرها را سیاه میکرد. اکنون که تابستان رسیده است، حیات دوبارهی ایلعازر به «انتظار» پیش میرود؛ اما بهیقین این آخرین ِ نوشتهها خواهد بود.